نوژان نفس من نوژان نفس من ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
ژوان جون ژوان جون ، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

نوژان نفس مامان وبابا

نیمه شعبان

این پست به علت نبودعکس باکمی تاخیرنوشته شد. نیمه شعبان بااآنارفتیم  آبشار. اونجابرنامه های زیادی روبرای جشن تدارک دیده بودن . وقتی که میخواستن  شلیک هوایی انجام بدن مادقیقازیرتوپ های هوایی بودیم که توخیلی ترسیدی . منم سریع توروازاونجابردم اون طرف خیابون تانترسی  ولی بازم اونجاسروصدای زیادی بودوتومی ترسیدی . وقتی که هوای کمی تاریک ترشدحواست به نورافشانی هاپرت شدودیگه نترسیدی .                   ...
21 تير 1393

17ماهگی طلاخانم

دوم تیرماه وقتی دربیمارستان بستری بودی مصادف شدبا17ماهگیت . دخترنازم تمام زندگی من دوستت دارم بینهایت . 26خردادماه وقتی عکس خورشیدرابهت نشون دادم گفتی بالانمی دونم ازکجایادگرفته بودی که خورشیدتوآسمونه. حیوانات رامی شناسی  به همراه صداهایشان . یک کتاب آهنربایی داری که این حیوانات توی اون هست وحیوانات وصداهایشان رامی شناسی وبلدی . بوقلمون : صدای بوقلمون بِلولو   چشم : دَت نوژان چیه مامانه : اِت مامان(عشق مامان) مو : مَ (وقتی میره تودهنت بامزه وکشیده میگی م) اسم وفامیلیت رابلدی : نونوهمنی (نوژان همتی) راه بسته است : ل...
18 تير 1393

نوژان دربیمارستان

هفته آخرخردادماه تب شدیدداشتی البته اولش متوجه نشدم فکرکردم بدنت داغه وقتی هم ازمامان پری پرسیدم گفت چیزی نیست .همش دست میذاشتی روی دلت ومی گفتی دل بهت نبات داغ وعرق نعنادادم ولی خوب نشدی . دوباره چندروزبعدتب کردی وقتی تبت راگرفتم عدد37/5رانشان میدادکه فکرمیکردم همان است ولی چون زیربغلت بودنیم درجه بیشترنشان میداد. دوباره بردمت دکترومعاینه کردوگفت چیزی نیست برات آزمایش ادرارومدفوع نوشت اگرخدای نکرده عفونتی داشتی بایدسونوگرافی بشی . اولین باربودکه وقتی روی تخت خوابیدی تادکترمعاینه ات کندگریه نکردی ومنم تعجب کردم دکترحمیدی هم بهت شکلات دادواصلاچیزی نگفتی . تومدتی که تب داشتی اصلاغذانمیخوردی . وزنت 10600 متاسفانه روزجمعه 31خردادماه ا...
12 تير 1393
1